۱۳۹۲ خرداد ۲۹, چهارشنبه

نه برد و نه باخت!

همانطور که شاهد بودید در گرما گرم انتخابات سکوت اختیار کردم زیرا حق انتخاب یک حق فردی است و کسی شایسته نیست که برای دیگری تعیین تکلیف کند ، در ثانی هدف من اتحاد تمامی مردم برای آینده و ایجاد حس برادری و همکاری بین همه است. دور کردن خشم و کینه و نفرت و آغاز حس دوستی و آنچه که همیشه موجب شکاف و ایجاد کینه و دشمنی است همین اختلاف عقاید سیاسی و جانبداری از یک نامزد انتخاباتی خاص است بنابراین من خواستم به نوبه خودم با فاصله گرفتن از این مباحث گامی در این راستا یعنی حفظ وحدت و برادری بردارم.
متاسفانه از زمانیکه نتایج انتخابات اعلام شد مباحث جدیدی درباره اینکه اصولگرایان بردند یا اصلاح طلبان آغاز شده و هواداران هر یک از این دو طیف حملات لفظی را آغاز کرده اند و متاسفانه این روند به استفاده از فحاشی و کلمات زشت کشیده شده است.
اول اینکه بزرگترین اتفاقی که در این دوره پیش آمد و متاسفانه ما از آن غافل بودیم آن است که شکر خدا اینبار شاهد خونریزی و خشونت و داغداری خانواده ها نبودیم و این دوره حداقل شادی و لبخند بر صورتهای حوانان ما نشسته و نه کبوده ناشی از کتک و خون ناشی از خشونت.
دوم اینکه این اتخابات هیچ برنده ای نداشته و نخواهد داشت و همه چیز موکول به آینده است باید دید که آیا تغییری در وضع معیشتی مردم ایجاد می شود؟ اگر شد برنده این انتخابات همه مردم ایران هستند و همه از شیرینی آن بهره مند خواهند شد و اگر چنین نشد همه ما بازنده هستیم پس همه صبر پیشه کنیم.
حال بیایید کمی واقعیتها را با هم بررسی کنیم تا اگر اتفاقی در آینده پیش آمد اول از همه شک زده و نا امید نشویم و در ثانی برای وقایع احتمالا ناخوشایند آینده آماده باشیم.(توصیه می کنم به پست قدیمی تر این وبلاگ با عنوان حباب امید و سراب خیال هم مراجعه کنید.)
همانطور که مقام رهبری پیش از انتخابات تذکر دادند نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نمی بایست وعده هایی دهند که قادر به انجامش نیستند و به این ترتیب توقعاتی را در مردم ایجاد کنند که عدم حصول این وعده ها باعث نا امیدی بیشتر و سرخودگی مردم شود ولی متاسفانه طمع نامزدها برای جلب آرای مردم و تصاحب صندلی ریاست جمهوری همیشه با ارائه وعده های بیش از اندازه بزرگتر از حد توانایی شان یک حباب بزرگ و زیبا را در جامعه ایجاد می کند که دیر یا زود این حباب خواهد ترکید و چیزی جز سراب باقی نمی گذارد. بیایید به بعضی از این وعده ها و توقعات نگاهی بیاندازیم و حقایق پشت آنها را ببینیم بدون اینکه بخواهیم از کسی جانبداری کنیم و یا کسی را مورد حمله قرار دهیم:
  • وعده آزادی زندانیان سیاسی: کسی که کتاب علوم اجتماعی سال اول راهنمایی را خوانده باشد می داند که ارکان قدرت در ایران شامل قوه مقننه ، قوه مجریه و قوه قضائیه است. آزادی زندانیان طبق قانون بر عهده قوه قضائیه است و رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه توانایی دخالت در این امور را ندارد و هر کسی که چنین ادعایی کند مسلم قصدی جز فریب مردم ندارد.
  • وعده حل مشکلات هسته ای: شاید زمانی این مسئله در حد و کفایت دولت بود اما سالها است که بحران هسته ای تبدیل به مسئله ای شده که در کنترل دولت نیست و یا به عبارت دیگر بحران هسته ای ایران از نقطه غیر قابل بازگشت گذشته است . هزینه این پروژه بلند پروازانه آنچنان برای کشور بالا بوده است که هر گونه تغییری در آن موجب خسارتهای زیاد اقتصادی و سیاسی است و مسلما هیچ مقامی در ایران چنین هزینه ای را قبول نمی کند ضمن آنکه قصدی هم برای این کار نیست و کسانیکه صحبت از نوشیدن جام زه هسته ای می کنند به وضوح در غفلت هستند تنها یک جام زهر هسته ای وجود دارد و آن هم شکرانی است که در گلوی مردم ابران با هزین های گزاف این پروژه ریخته شده است. پروژه هسته ای در ایران مدل کره شمالی را دنبال خواهد کرد و آنقدر این گفتگوها و بازی موش و گربه ادامه پیدا خواهد کرد تا آنکه روزی خبر ورود ایران به باشگاه دارندگان بمب هسته ای با انجام اولین تست بمب از تمام رادیوها و تلویزیونهای جهان شنیده شود همانطور که در سال 2003 خبر تست بمب هسته ای کره شمالی همگان را شگفت زده کرد و البته این مسئله به قیمت فقر و گرسنگی هر چه بیشتر مردم ایران تمام خواهد شد همانطور که بسیاری از مردم کره شمالی از گرسنگی مردند اما همانطور که تحریمها اثری بر رهبران کره شمالی نداشت و آنها در رفاه غوطه ور بودند و هستند تحریمهای ایران هم اثری برای رهبران ایران نخواهد داشت.
  • وعده حل مشکلات اقتصادی:  مشکلات اقتصادی ایران بیشتر از آنکه ریشه در تحریمهای بین المللی داشته باشند عمق در فساد اقتصادی دارند. فساد اقتصادی هم ریشه در ثروتهای ملی اعم از نفت و گاز و معادن دارند. در واقع اینها ثروتهای ملی نیستند ثروتهای دولتی هستند و هر دولتی جیب خود و اطرفیانش را از این ثروتها انباشته می کند و بعد از 8 سال جای خود را به دیگری می دهد. کلیدی که آقای روحانی نشان می دهد در واقع کلید گاو صنودقی است که برای ذخیره ثروت این بار برای اطرافیان ایشان آماده شده است. فساد اقتصادی باید توسط یک سیستم قضایی پاک و شفاف ریشه کن شود وقتی که قوه قضائیه خود غرق در فساد است مبارزه با فساد شوخی گریه آوری بیش نیست. آیا تاکنون اعضای خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی برای مفاسد اقتصادی محاکمه و ثروت بادآورده شان به بیت المال بازگشته؟ آیا کسی به فساد اقتصادی خانواده لاریجانی ها رسیدگی کرده؟ آیا اطرافیان رئیس جموهور فعلی یعنی احمدی نژاد مورد مواخذه قرار گرفته اند؟ آیا فساد روسای فبلی قوه قضائیه و اطرافیانشان بازخواست شده ؟ و هزاران مورد دیگر. پس معضل اقتصاد نه امروز و نه هیچ وقت دیگری حل نخواهد شد مگر آنکه مفسدان اقتصادی و رانت خواران به سزای اعمالشان برسند و اموال بیت المال به جایگاه اولیه اش بازگردانده شوند. 
  •   وعده بهبود روابط خارجی: این مورد هم در راستای سیاستهای کلی نظام غیر قابل تغییر است. شاید 16 پیش خنده های سید محمد خاتمی مشتریانی در کشورهای همسایه و اروپا داشت اما همان خنده ها در سالهای پایانی ریاست جمهوری ایشان دیگر نه تنها خریداری نداشت بلکه هر کودکی می دانشت پشت آن خنده ها چیزی جز فریب و ریا نیست. البته خنده های سید محمد برای بعضی زود باوران ایرانی و بعضی یارانش که به دنبال صندلی های قدرت از دست رفته شان هستند موجب شادمانی است اما خود او هم با این بی اخلاقی هایش دیگر آبرویی نزد هوشیاران ندارد. او سوداگری است که همه مطاعش را به ثمن بخس فروخته است. او همان "خسر الدنیا و الآخره" به معنای واقعی اش است. 
افسوس که امیدها و آرزوهای ما همانند رقص قاصدکها به هوا می روند.
      
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر