۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

شهید بی نام و بد نام

پرده اول

دوران دفاع مقدس تشییع شهداء با حضور مردم شکوه خاصی داشت و مهمترین پیام آن مقاومت مردم و همراهی آنها از راه شهیدان در برابر دشمن متجاوز بود. تشیع تابوتهای شهدا پیجچیده در پرچم نشانی از افتخار ملی بود و همه اعم از مردم و دولت به وجود این نشانه های ملی و اسطوره های شجاعت و مقاومت افتخار می کردند. گل سر سبد این شهدا البته شهدای گمنام بودند همه ما آنها را فرزند ، برادر ، پدر و عضوی از خانواده خود می دانستیم. اوج این بزرگداشتها شهدای گمنامی بودند که پس از جنگ توسط گروههای جستجو بازمانده ای از جسم پاک آنها پس از سالها به آغوش وطن بازمی گشت. چه افتخاری می توانست بالاتر از بازگشت این عزیزان به وطن باشد؟ 

پرده دوم

حال ببینیم سرانجام گروه دیگری از فرزندان این مرز و بوم چیست؟ احتمالا در اخباری که این روزها دهان به دهان منتقل می شود و یا در فضای مجازی نقل می شود شنیده اید که گروهی از شهدا مخفیانه به کشور وارد می شود و به آرامی به خاک سپرده می شوند بطوریکه حتی اعضای خانواده این شهدا اجازه ندارند که مراسمی در خور یک شهید برگزار کنند. این شهدای جدید کسی نیستند جز پاسداران و بسیجیانی که از مناقشه سوریه بر می گردند. شهدایی بی نام که چنان بد نام هستند که حتی تشیع پیکرشان نیز باید در سکوتی غمبار انجام شود. حضور این شهدا دیگر با افتخار همراه نیست بلکه افشای حضورشان در کشتار مردم بی دفاع سوریه چنان مایه حقارت شرمساری است که باید جنازه هایشان مخفیانه به کشور آورده شده و دفن شوند. 
افسوس که معنای شهادت هم آلوده به ماجراجویی های بی حاصل برای دوام حکومت بشار اسد جانی شده است.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر