۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

تناسخ در تاریخ ایران

تناسخ عقیده ای است که بیان می کند انساها پس از مرگ از میان نمی روند بلکه در غالب فردی دیگر دوباره به زندگی برمی گردند و شاید این عبارت را شدنیده اید که می گوید تاریخ تکرار می شود. البته هر دو فرضیه فوق فقط جنبه بیانی دارند و حقیقتی در آنها به اثبات نرسیده است. انسانها ثابت نشده است که به زندگی به صورت تناسخ باز می گردند و تاریخ هم با توجه به شرایط مختلف تغییر می کند و شاید به دلیل شباهتهایی این به مخیله بعضی ها رسیده که تاریخ تکرار می شود اما من با ترکیب این دو فرضیه چیزی را به نام تناسخ در تاریخ ایران را در این پست بحث می کنم تا شباهتهایی در تاریخ معاصر را با هم بررسی کنیم و شاید از تاریخ برای آینده درس بگیریم.
بنده عقیده دارم شباهتهایی بین زمان حاضر ما و اواخر دوره قاجار وجو دارد و ابتدا اجازه بدهید با چند عکس برای جذاب تر شدن این پست شروع کنیم:
  
احمد قوام السلطنه                                        علی اکبر هاشمی






سید ضیاء ادین طباطبایی/ رضا شاه                              محمود احمدی نژاد/ اسفندیار رحیم مشایی
شیخ خزعل                               یوسف عزیزی بنی طرف
میرزا کوچک خان/ نهضت جنگل                                      پان ترکیستهای جدایی طلب

قبل از هر چیز لازم است توضیح بدهم که شباهتهای این افراد در بالا برای شبیه سازی وضعیت تاریخی و مشابهت تاریخی است در غیر این صورت این افراد به ذات خود با هم بسیار متفاوت هستند مثلا احمد قوام السلطنه یک مرد سیاسی دودوزه باز و مکار بود که از این جهت به اکبر هاشمی بسیار شبیه است اما مرحوم قوام به کشور خدمات زیادی هم ارائه داد که به هیچ وجه قابل مقایسه با شارلاتان دزدی مثل اکبر چاپندگی حاضر ما نیست. مرحوم رضا شاه یک میهن دوست واقعی بود که خدمات شایانی به کشور کرد و آثار خدمات او هنوز هم در کشور ما به جاست و کسی نیست که در کشور حداقل امروز خدابیامرزی به رضاشاه نفرستد حتی دشمنانش هم به خدمات و وطن دوستی او معترف هستند. اما آنچه که شباهتهای تاریخی است از این قرار است که کشور ما دچار فقر و مصیبتهای بیشماری لست که این وضعیت را با اواخر دوران سیاه قاجار بسیار شبیه کرده است. در قرن نوزدهم در حالی که دنیا به سرعت به سمت پیشرفت حرکت می کرد حکام نالایق قاجار کشور ما را با سرعت به سمت سقوط هدایت می کردند که این وضعیت را ما به خوبی امروز می بینم. فقط مقایسه کنید قبل از انقلاب امارات، ترکیه، مالزی، کره جنوبی ، سنگاپور کجا بودند و امروز کجا هستند و کشور ما کجا بود وامروز کجاست؟ شباهت بی لیاقتی حکام قاجار و حاکمان امروز بسیار آشکار است. در اواخر سلطنت منحوس قاجار هر کسی یک تکه از کشور را از حاکمیت مرکزی خارج کرده بود و قصد جدا کردن آن را داشت شیخ خزعل و میرزا کوچک خان دو نمونه اصلی آنها بودند امروز هم پان ترکها اجنبی ( حساب مردم غیور آذرآبادگان از پان ترکهای نوچه الهام علی اف جداست) و حزب الاحواز و گوساله هایی مثل یوسف عزیزی بنی طرف همان سودای بیهوده را در سر دارند. کودتای خاموش و گزنده محمود احمدی نژاد/ مشایی هم بسیار به حال و هوای کودتای سوم اسفند 1299 سید ضیاء و رضا خان شباهت دارد اما از دل کدتای سوم اسفند یک میهن پرست بیرون آمد که سکان کشور را در دریایی متلاطم به دست گرفت و کشتی کشور را به ساحل نجات هدایت کرد. کودتای احمدی نژاد به کابینه سیاه صید ضیاء بسیار شبیه است البته اثرات مخربش در برابر کابینه سیاه مثل دریاست در برابر قطره ای کوچک اما باید دید که از این کودتای سایه لااقل یک انسان با شرف مثل رضا خان بیرون می آید یا نه؟ یا اینکه مردم ما به این اندازه از شعور و آگاهی سیاسی و اجتماعی رسیده اند که خود کشتی طوفان زده کشور را در کنترل خود بگیرند و به سلامت آن را به ساحل برسانند. 
باید صبر کرد و دید!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر